معنی فارسی lay hold of
B1به معنی به دست آوردن یا تسلط بر چیزی، غالباً به معنای استفاده از فرصتها.
To seize or take hold of something with intention.
- verb
verb
معنی(verb):
To seize; catch; apprehend.
معنی(verb):
To obtain.
example
معنی(example):
شما باید به رویاهای خود دست یابید.
مثال:
You need to lay hold of your dreams.
معنی(example):
او زمانی که فرصت پیش آمد، آن را در آغوش گرفت.
مثال:
He laid hold of the opportunity when it arose.
معنی فارسی کلمه lay hold of
:
به معنی به دست آوردن یا تسلط بر چیزی، غالباً به معنای استفاده از فرصتها.