معنی فارسی lay oneself out to do something
B2تلاش شدید برای انجام یک کار، معمولاً برای جلب توجه یا رضایت دیگران.
To go to great lengths or make a significant effort to accomplish something.
- IDIOM
example
معنی(example):
او تلاش زیادی کرد تا رییسش را تحت تأثیر قرار دهد.
مثال:
She laid herself out to impress her boss.
معنی(example):
او واقعاً تلاش کرد تا جشن را موفق کند.
مثال:
He really laid himself out to make the party a success.
معنی فارسی کلمه lay oneself out to do something
:
تلاش شدید برای انجام یک کار، معمولاً برای جلب توجه یا رضایت دیگران.