معنی فارسی lay-about

B1

شخصی که تمایل به کار کردن ندارد و معمولاً وقتش را بیهوده می‌گذراند.

A person who avoids work and spends their time in a lazy manner.

example
معنی(example):

او فقط یک تنبل است که هرگز در خانه کمک نمی‌کند.

مثال:

He's just a lay-about who never helps around the house.

معنی(example):

تنبل بودن به یک زندگی رضایت‌بخش منتهی نمی‌شود.

مثال:

Being a lay-about doesn't lead to a fulfilling life.

معنی فارسی کلمه lay-about

: معنی lay-about به فارسی

شخصی که تمایل به کار کردن ندارد و معمولاً وقتش را بیهوده می‌گذراند.