معنی فارسی layabout

B1 /ˈleɪəˌbaʊt/

فردی که تنبل است و به طور عمد کار نمی‌کند.

A person who avoids work or responsibilities.

noun
معنی(noun):

A lazy person.

example
معنی(example):

او فقط یک آدم تنبل است که هیچ کاری انجام نمی‌دهد.

مثال:

He is just a layabout who does nothing.

معنی(example):

متوقف شو و از حالت تنبلی بیرون بیا و کار کن.

مثال:

Stop being a layabout and get to work.

معنی فارسی کلمه layabout

: معنی layabout به فارسی

فردی که تنبل است و به طور عمد کار نمی‌کند.