معنی فارسی layaway
B2سیستمی که افراد می توانند یک کالا را رزرو کنند و سپس در چند قسط هزینه آن را پرداخت کنند.
A system where you can reserve an item and pay for it in installments.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
Things which have had a deposit placed on them and which the owner (generally a store) has agreed to hold for the customer and accept full payment at a later time.
معنی(noun):
The system of accepting a deposit and holding for a customer to complete purchase.
verb
معنی(verb):
To place items on hold with a deposit at a merchant's.
example
معنی(example):
من لباس را در حالت پیش‌خرید قرار دادم.
مثال:
I put the dress on layaway.
معنی(example):
پیش‌خرید به شما اجازه می‌دهد که هزینه کالاها را به مرور زمان بپردازید.
مثال:
Layaway allows you to pay for items over time.
معنی فارسی کلمه layaway
:
سیستمی که افراد می توانند یک کالا را رزرو کنند و سپس در چند قسط هزینه آن را پرداخت کنند.
