معنی فارسی ld50

B2

مقدار دوزی که ۵۰٪ از یک گروه را می‌کشد؛ در مطالعات سم‌شناسی استفاده می‌شود.

The median lethal dose of a substance; used in toxicology.

example
معنی(example):

LD50 یک اندازه‌گیری استاندارد از سمیت است.

مثال:

LD50 is a standard measurement of toxicity.

معنی(example):

مقدار LD50 دوز کشنده برای نیمی از جمعیت را تعیین می‌کند.

مثال:

The LD50 value determines the lethal dose for half the population.

معنی فارسی کلمه ld50

: معنی ld50 به فارسی

مقدار دوزی که ۵۰٪ از یک گروه را می‌کشد؛ در مطالعات سم‌شناسی استفاده می‌شود.