معنی فارسی lead the field
B2پیشرو بودن در یک حوزه خاص، به معنای اینکه بهترین یا موفقترین باشد.
To be at the forefront of a particular industry or discipline.
- IDIOM
example
معنی(example):
تیم ما هدف دارد تا در زمینه فناوری پیشرو باشد.
مثال:
Our team aims to lead the field in technology.
معنی(example):
او به عنوان پیشرو در تحقیقات شناخته میشود.
مثال:
He is known to lead the field in research.
معنی فارسی کلمه lead the field
:
پیشرو بودن در یک حوزه خاص، به معنای اینکه بهترین یا موفقترین باشد.