معنی فارسی leadline

B2

خطی که مسیر یا جهت را تعیین می‌کند و ممکن است در فعالیت‌های گروهی یا کاری استفاده شود.

A line that defines direction or course and may be used in group activities or work.

example
معنی(example):

خط رهبری به وضوح برای تمامی شرکت‌کنندگان مشخص شده بود.

مثال:

The leadline was clearly marked for all participants.

معنی(example):

او در طول تمرین خط رهبری را دنبال کرد تا سازماندهی شود.

مثال:

He followed the leadline during the training to stay organized.

معنی فارسی کلمه leadline

: معنی leadline به فارسی

خطی که مسیر یا جهت را تعیین می‌کند و ممکن است در فعالیت‌های گروهی یا کاری استفاده شود.