معنی فارسی leaf spot

B2

بیماری که باعث ایجاد لکه‌هایی بر روی برگ می‌شود و می‌تواند به گیاهان آسیب برساند.

A plant disease that causes spots on leaves, potentially damaging plant health.

noun
معنی(noun):

Any of various fungal or bacterial diseases of plants that cause blemishes on their leaves.

example
معنی(example):

پیچش برگ می‌تواند اگر درمان نشود، گیاهان را ضعیف کند.

مثال:

Leaf spot can weaken plants if not treated.

معنی(example):

گیاهان خود را برای نشانه‌های بیماری لکه برگ بررسی کنید.

مثال:

Check your plants for signs of leaf spot disease.

معنی فارسی کلمه leaf spot

: معنی leaf spot به فارسی

بیماری که باعث ایجاد لکه‌هایی بر روی برگ می‌شود و می‌تواند به گیاهان آسیب برساند.