معنی فارسی leafboy
B1شخصیتی خیالی که معمولاً در ادبیات کودکان به صورت پسری با لباس از برگها توصیف میشود.
A fictional character often described as a boy dressed in leaves in children's literature.
- OTHER
example
معنی(example):
پسر برگ در جنگل دور میچرخید و لباسی از برگها به تن داشت.
مثال:
The leafboy danced around the forest in a costume made of leaves.
معنی(example):
پسر برگ شخصیتی در داستانهای کودکان است.
مثال:
The leafboy is a character in the children's story.
معنی فارسی کلمه leafboy
:
شخصیتی خیالی که معمولاً در ادبیات کودکان به صورت پسری با لباس از برگها توصیف میشود.