معنی فارسی leaflike

B1

شبیه به برگ، به ویژه زمانی که به ویژگی‌های ظاهری اشاره می‌شود.

Resembling or having the characteristics of a leaf.

example
معنی(example):

این گل قاعده‌هایی برگ‌مانند داشت که شبیه برگ‌های سبز بود.

مثال:

The flower had leaflike petals that resembled green leaves.

معنی(example):

در طراحی، الگوها همه برگ‌مانند بودند و حس ارگانیک را به آن می‌دادند.

مثال:

In the design, the patterns were all leaflike, giving it an organic feel.

معنی فارسی کلمه leaflike

: معنی leaflike به فارسی

شبیه به برگ، به ویژه زمانی که به ویژگی‌های ظاهری اشاره می‌شود.