معنی فارسی lealty
B1وفاداری، پایداری در ارتباطها و التزام به اصول.
The state of being loyal or faithful.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها با ایستادن کنار هم در زمانهای سخت وفاداری خود را نشان دادند.
مثال:
They showed their lealty by standing together during tough times.
معنی(example):
وفاداری به کشور فردی امری شریف محسوب میشود.
مثال:
Lealty to one's country is considered noble.
معنی فارسی کلمه lealty
:
وفاداری، پایداری در ارتباطها و التزام به اصول.