معنی فارسی leary
B1محتاط و بیاعتماد به چیزی یا کسی.
Cautious or wary, often in a suspicious manner.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او نسبت به رفتن به رستوران جدید بعد از شنیدن نظرات متناقض احتیاط کرده بود.
مثال:
He was leary about going to the new restaurant after hearing mixed reviews.
معنی(example):
او احساس میکرد که نباید به سرعت به مردم اعتماد کند.
مثال:
She felt leary of trusting people too quickly.
معنی فارسی کلمه leary
:
محتاط و بیاعتماد به چیزی یا کسی.