معنی فارسی leashed
B1 /liːʃt/قلادهدار، به وضعیتی گفته میشود که یک حیوان خانگی با استفاده از قلاده محدود یا کنترل شده است.
Restrained or controlled by a leash.
- verb
verb
معنی(verb):
To fasten or secure with a leash.
معنی(verb):
To curb, restrain
example
معنی(example):
سگ در حالی که منتظر دامپزشک بود، قلادهدار بود.
مثال:
The dog was leashed while waiting for the vet.
معنی(example):
مهم است که حیوانات خانگی را در مکانهای عمومی بهصورت قلادهدار نگه دارید تا ایمنی آنها حفظ شود.
مثال:
It's important to keep pets leashed in public areas for safety.
معنی فارسی کلمه leashed
:
قلادهدار، به وضعیتی گفته میشود که یک حیوان خانگی با استفاده از قلاده محدود یا کنترل شده است.