معنی فارسی leaveless

B1

بدون برگ، توصیفی برای حالتی که درختان یا گیاهان فاقد برگ هستند.

Describes a state of trees or plants that have no leaves.

example
معنی(example):

درخت پس از زمستان بدون برگ به نظر می‌رسید.

مثال:

The tree appeared leaveless after the winter.

معنی(example):

در پاییز، بسیاری از گیاهان بدون برگ می‌شوند.

مثال:

In autumn, many plants become leaveless.

معنی فارسی کلمه leaveless

: معنی leaveless به فارسی

بدون برگ، توصیفی برای حالتی که درختان یا گیاهان فاقد برگ هستند.