معنی فارسی lech
B2 /lɛtʃ/دلباخته، به معنای مردی که به طور افراطی علاقهای به زنان دارد.
A man who is excessively flirtatious or lascivious.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A strong, lecherous desire or craving.
معنی(noun):
A lecher.
verb
معنی(verb):
To behave lecherously
example
معنی(example):
او یک دلباخته است، همیشه با زنان flirt میکند.
مثال:
He is a lech, always flirting with women.
معنی(example):
دلباختهها معمولاً به خاطر رفتارشان مورد انتقاد قرار میگیرند.
مثال:
Lechs are often criticized for their behavior.
معنی فارسی کلمه lech
:
دلباخته، به معنای مردی که به طور افراطی علاقهای به زنان دارد.