معنی فارسی leewardmost

B2

leewardmost، به معنای جانبی از چیزی است که کمترین باد را تجربه می‌کند، در سمت مخالف باد.

The direction or position that is sheltered from the wind.

example
معنی(example):

جSide leewardmost جزیره جایی است که ما اردوگاه برپا کردیم.

مثال:

The leewardmost side of the island is where we set up camp.

معنی(example):

ما در طول طوفان در تپه leewardmost پناهگاه پیدا کردیم.

مثال:

We found shelter on the leewardmost hill during the storm.

معنی فارسی کلمه leewardmost

: معنی leewardmost به فارسی

leewardmost، به معنای جانبی از چیزی است که کمترین باد را تجربه می‌کند، در سمت مخالف باد.