معنی فارسی left-field
B2یک واژه که به شیوههای غیرمعمول و غیرقابل پیشبینی اشاره دارد، به خصوص در موقعیتهای رقابتی.
Referring to unconventional or unexpected methods or strategies, particularly in competition.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
استراتژی غیرمتعارف از سمت چپ، تیمهای رقیب را شگفتزده کرد.
مثال:
The left-field strategy surprised the competing teams.
معنی(example):
تصمیمات غیرمتعارف مربی اغلب به پیروزیهای پیشبینینشده منجر شد.
مثال:
The coach's left-field decisions often led to unexpected victories.
معنی فارسی کلمه left-field
:
یک واژه که به شیوههای غیرمعمول و غیرقابل پیشبینی اشاره دارد، به خصوص در موقعیتهای رقابتی.