معنی فارسی legitimately
B1به طور قانونی یا به شیوهای درست و مجاز.
In a way that is lawful or justifiable.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a legitimate manner, properly.
example
معنی(example):
او توانست به طور قانونی جایگاه خود را به دست آورد.
مثال:
She was able to earn her place legitimately.
معنی(example):
او به طور قانونی برای این شغل واجد شرایط است.
مثال:
He is legitimately qualified for this job.
معنی فارسی کلمه legitimately
:
به طور قانونی یا به شیوهای درست و مجاز.