معنی فارسی legitimation

B2

قانونی کردن یا به رسمیت شناختن یک عمل یا پدیده را توصیف می‌کند.

The process of making something legitimate or valid.

example
معنی(example):

قانونی شدن سیاست جدید یک قدم مهم بود.

مثال:

The legitimation of the new policy was a significant step.

معنی(example):

والدین اغلب به دنبال قانونی شدن انتخاب‌های فرزندانشان هستند.

مثال:

Parents often seek the legitimation of their children's choices.

معنی فارسی کلمه legitimation

: معنی legitimation به فارسی

قانونی کردن یا به رسمیت شناختن یک عمل یا پدیده را توصیف می‌کند.