معنی فارسی legpiece

A2

تکه‌ای از پای حیوانات (مانند مرغ) که به عنوان غذایی خوشمزه استفاده می‌شود.

A part of the leg, especially of poultry, used as food.

example
معنی(example):

سرآشپز یک تکه پای مرغ خوشمزه سرو کرد.

مثال:

The chef served a delicious leg piece of chicken.

معنی(example):

در یک غذای سنتی هندی، معمولاً از تکه‌های پای گوشت استفاده می‌شود.

مثال:

In a traditional Indian dish, they often use leg pieces of meat.

معنی فارسی کلمه legpiece

: معنی legpiece به فارسی

تکه‌ای از پای حیوانات (مانند مرغ) که به عنوان غذایی خوشمزه استفاده می‌شود.