معنی فارسی leguminous
B2لگومینوز، به گیاهانی اطلاق می‌شود که می‌توانند نیتروژن را در خاک تثبیت کنند.
Relating to or belonging to the family of legumes.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of the Leguminosae family of peas, beans etc
معنی(adjective):
Resembling a legume
example
معنی(example):
برخی از گیاهان لگومینوز به بازسازی باروری خاک کمک می‌کنند.
مثال:
Some leguminous plants help restore soil fertility.
معنی(example):
محصولات لگومینوز برای کشاورزی پایدار مهم هستند.
مثال:
Leguminous crops are important for sustainable farming.
معنی فارسی کلمه leguminous
:
لگومینوز، به گیاهانی اطلاق می‌شود که می‌توانند نیتروژن را در خاک تثبیت کنند.
