معنی فارسی leibnitzian
C2فلسفه و نظریههای مرتبط با گوتفرید ویلهلم لایبنیتس، یک فیلسوف و ریاضیدان آلمانی که به خاطر نظریههایش درباره منطق و متافیزیک شناخته شده است.
Pertaining to the philosophy or theories of Gottfried Wilhelm Leibniz, a German philosopher and mathematician known for his ideas on logic and metaphysics.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فلسفه لایبنیتی بر اهمیت ماندها تأکید دارد.
مثال:
Leibnitzian philosophy emphasizes the importance of monads.
معنی(example):
نگرش لایبنیتی به واقعیت پیچیده و انتزاعی است.
مثال:
The leibnitzian view of reality is complex and abstract.
معنی فارسی کلمه leibnitzian
:
فلسفه و نظریههای مرتبط با گوتفرید ویلهلم لایبنیتس، یک فیلسوف و ریاضیدان آلمانی که به خاطر نظریههایش درباره منطق و متافیزیک شناخته شده است.