معنی فارسی lemmus
B1نوعی جوندۀ کوچک که معمولاً در نواحی قطبی زندگی میکند و به خاطر حرکات مهاجرتیاش شناخته شده است.
A small rodent known for its migrations, typically found in Arctic regions.
- NOUN
example
معنی(example):
لموسها جوندگان کوچکی هستند که در مناطق قطبی یافت میشوند.
مثال:
Lemmuses are small rodents found in the Arctic regions.
معنی(example):
جمعیت لموسها براساس شرایط محیطی تغییر میکند.
مثال:
The lemmus population fluctuates based on environmental conditions.
معنی فارسی کلمه lemmus
:
نوعی جوندۀ کوچک که معمولاً در نواحی قطبی زندگی میکند و به خاطر حرکات مهاجرتیاش شناخته شده است.