معنی فارسی lenes

B1

لنز، قسمتی از دوربین یا چشم که نور را متمرکز می‌کند.

A piece of transparent material that refracts light to focus it, essential in optical devices.

example
معنی(example):

لنزهای دوربین باید اغلب تمیز شوند.

مثال:

The lenes of the camera need to be cleaned often.

معنی(example):

او لنزها را تنظیم کرد تا تصویر را واضح کند.

مثال:

She adjusted the lenes to focus the image.

معنی فارسی کلمه lenes

: معنی lenes به فارسی

لنز، قسمتی از دوربین یا چشم که نور را متمرکز می‌کند.