معنی فارسی lentamente

B1

به معنای آرام و با بردباری؛ به حرکات یا آهنگ‌ها مربوط می‌شود.

Meaning slowly; related to movements or tempos that are unhurried.

example
معنی(example):

او آرام آرام به منظور لذت بردن از مناظر قدم زد.

مثال:

She walked lentamente to enjoy the scenery.

معنی(example):

موسیقی آرام آرام نواخته شد و جوی آرامش‌بخش ایجاد کرد.

مثال:

The music played lentamente, creating a serene atmosphere.

معنی فارسی کلمه lentamente

: معنی lentamente به فارسی

به معنای آرام و با بردباری؛ به حرکات یا آهنگ‌ها مربوط می‌شود.