معنی فارسی lenten
B2مربوط به دورهی لنت در تقویم مسیحی، زمانی برای تفکر و خودداری.
Relating to Lent, a period of fasting and reflection in the Christian calendar.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در طول لنت، بسیاری از مردم بعضی غذاها را کنار میگذارند.
مثال:
During Lent, many people give up certain foods.
معنی(example):
تعداد زیادی از سنتهای لنتی بسته به فرهنگ متفاوت است.
مثال:
Lenten traditions vary by culture.
معنی فارسی کلمه lenten
:
مربوط به دورهی لنت در تقویم مسیحی، زمانی برای تفکر و خودداری.