معنی فارسی lenticle
B2تراکمهای کوچکی روی پوست گیاهان که به تبادل گاز کمک میکنند.
Small structures on plant surfaces that assist in gas exchange.
- NOUN
example
معنی(example):
لنیتکل روی گیاه به آن کمک میکند تا نفس بکشد.
مثال:
The lenticle on the plant helps it breathe.
معنی(example):
لنیتکلها برای فرآیند تنفس گیاه بسیار مهم هستند.
مثال:
Lenticles are important for the plant's respiration process.
معنی فارسی کلمه lenticle
:
تراکمهای کوچکی روی پوست گیاهان که به تبادل گاز کمک میکنند.