معنی فارسی lenticulated
B2به معنای وجود ویژگیهای شکل لنتیکولات در یک شی یا ماده است.
Characterized by having a lenticular form or structure.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختار لنتیکولات شده سنگ برای مشاهده جذاب بود.
مثال:
The lenticulated structure of the rock was fascinating to observe.
معنی(example):
این الگوهای لنتیکولات شده برای این نوع معدنی رایج است.
مثال:
These lenticulated patterns are typical for this type of mineral.
معنی فارسی کلمه lenticulated
:
به معنای وجود ویژگیهای شکل لنتیکولات در یک شی یا ماده است.