معنی فارسی lenvoy
B2نوعی پیام یا ارادت پایاننامه، در ادبیات.
A message or dedication at the end of a piece of literature.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک لنوی برای ابراز قدردانیاش نوشت.
مثال:
He wrote a lenvoy to express his gratitude.
معنی(example):
لنوی به عنوان خداحافظی از حضار عمل کرد.
مثال:
The lenvoy served as a farewell to the audience.
معنی فارسی کلمه lenvoy
:
نوعی پیام یا ارادت پایاننامه، در ادبیات.