معنی فارسی lepidoblastic
B2به معنی دارای ساختارهای فلسدار است، معمولاً در گیاهشناسی دیده میشود.
Describing tissue that has scale-like features.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختار لپیدوبلاستیک بافت جذاب بود.
مثال:
The lepidoblastic structure of the tissue was fascinating.
معنی(example):
تشکیلهای لپیدوبلاستیک میتوانند نشانهای از یک فرآیند رشد خاص باشند.
مثال:
Lepidoblastic formations can indicate a specific growth process.
معنی فارسی کلمه lepidoblastic
:
به معنی دارای ساختارهای فلسدار است، معمولاً در گیاهشناسی دیده میشود.