معنی فارسی leprosed

B1

جذامی شده، اشاره به فرایندی دارد که در آن حالت جذام به وجود آمده است.

Past tense of the action related to behaving or treating as affected by leprosy.

example
معنی(example):

آنها منطقه را جذامی کردند تا جمعیت را امن نگه‌دارند.

مثال:

They leprosed the area to keep the population safe.

معنی(example):

درمان‌ها علائم را به‌طور مؤثری جذامی کردند.

مثال:

The treatments leprosed the symptoms effectively.

معنی فارسی کلمه leprosed

: معنی leprosed به فارسی

جذامی شده، اشاره به فرایندی دارد که در آن حالت جذام به وجود آمده است.