معنی فارسی let fall
B1به معنای انداختن یا رها کردن چیزی بهخصوص بهصورت آرام و کنترل شده.
To drop something deliberately or allow it to drop.
- VERB
example
معنی(example):
لطفاً بسته را به آرامی بیندازید.
مثال:
Please let fall the package gently.
معنی(example):
او تصمیم گرفت نگرانیهایش را رها کند.
مثال:
He decided to let fall his concerns.
معنی فارسی کلمه let fall
:
به معنای انداختن یا رها کردن چیزی بهخصوص بهصورت آرام و کنترل شده.