معنی فارسی let oneself go
B1خود را رها کردن به معنای آزاد گذاشتن خود برای لذت بردن از زندگی است.
To relax and allow oneself to enjoy pleasures without guilt.
- verb
verb
معنی(verb):
To relax and enjoy oneself without restraint.
معنی(verb):
To cease to care about one's appearance, allowing oneself to become unkempt, overweight, etc.
example
معنی(example):
بعد از امتحان، تصمیم گرفتم کمی خودم را رها کنم.
مثال:
After the exam, I decided to let myself go a little.
معنی(example):
در تعطیلات، همیشه خودم را رها کرده و از غذا لذت می‌برم.
مثال:
On vacation, I always let myself go and enjoy the food.
معنی فارسی کلمه let oneself go
:
خود را رها کردن به معنای آزاد گذاشتن خود برای لذت بردن از زندگی است.
