معنی فارسی level-headed
B2آرام و منطقی به معنای داشتن واکنش عقلانی در موقعیتهای دشوار.
Calm and sensible, especially in difficult situations.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Sensible; rational; possessing sound judgment.
example
معنی(example):
او در طول بحران آرام و منطقی بود.
مثال:
He stayed level-headed during the crisis.
معنی(example):
یک رویکرد منطقی برای تصمیمگیری مهم است.
مثال:
A level-headed approach is important for decision-making.
معنی فارسی کلمه level-headed
:
آرام و منطقی به معنای داشتن واکنش عقلانی در موقعیتهای دشوار.
