معنی فارسی leveraged
B1اهرم شده، به معنای استفاده از وام برای سرمایه‌گذاری بیشتر و افزایش سود.
Utilizing borrowed capital for investment with the expectation that returns on the investment will exceed the cost of borrowing.
- verb
verb
معنی(verb):
To use; to exploit; to manipulate in order to take full advantage (of something).
مثال:
They plan to leverage off the publicity to get a good distribution agreement.
example
معنی(example):
این شرکت برای گسترش فعالیت‌هایش از اهرم استفاده کرد.
مثال:
The company was leveraged to expand its operations.
معنی(example):
سرمایه‌گذاران از دارایی‌های خود برای افزایش بازده استفاده کردند.
مثال:
Investors leveraged their assets to increase returns.
معنی فارسی کلمه leveraged
:
اهرم شده، به معنای استفاده از وام برای سرمایه‌گذاری بیشتر و افزایش سود.
