معنی فارسی lexicalic

B1

لکسیکالیک، مربوط به ویژگی‌ها و ساختارهای زبانی.

Referring to features and structures within the lexicon of a language.

example
معنی(example):

یک عنصر لکسیکالیک برای درک ساختار زبان کلیدی است.

مثال:

A lexicalic element is key to understanding language structure.

معنی(example):

در مطالعات زبانی، ویژگی‌های لکسیکالیک تجزیه و تحلیل می‌شوند.

مثال:

In linguistic studies, lexicalic features are analyzed.

معنی فارسی کلمه lexicalic

: معنی lexicalic به فارسی

لکسیکالیک، مربوط به ویژگی‌ها و ساختارهای زبانی.