معنی فارسی licensure

B2

فرایند رسمی برای بدست آوردن مجوز قانونی برای انجام یک حرفه خاص.

The process of granting a license to practice a profession.

noun
معنی(noun):

The act of conferring a license for an activity

معنی(noun):

The condition of being licensed

example
معنی(example):

شما باید برای دریافت مجوز برای کار در این زمینه درخواست دهید.

مثال:

You need to apply for licensure to practice in this field.

معنی(example):

مجوز اطمینان می‌دهد که متخصصان واجد شرایط هستند.

مثال:

Licensure ensures that professionals are qualified.

معنی فارسی کلمه licensure

: معنی licensure به فارسی

فرایند رسمی برای بدست آوردن مجوز قانونی برای انجام یک حرفه خاص.