معنی فارسی lichenised
B1لایکندار شده به وضعیتی اشاره دارد که در آن سطحی پنجره توسط لایکنها پوشیده میشود.
Having been covered with lichen.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این سنگ در طول سالهای زیادی لایکندار شده است.
مثال:
The rock has been lichenised over many years.
معنی(example):
سطوح لایکندار زیستگاههای منحصر به فردی برای سایر ارگانیسمها فراهم میکنند.
مثال:
Lichenised surfaces provide unique habitats for other organisms.
معنی فارسی کلمه lichenised
:
لایکندار شده به وضعیتی اشاره دارد که در آن سطحی پنجره توسط لایکنها پوشیده میشود.