معنی فارسی lichenous

B1

به ساختار و ویژگی‌های لیشنی اشاره دارد که بر روی سطوح مختلف مانند سنگ‌ها و درختان رشد می‌کند.

Pertaining to or resembling lichens; often describes surfaces covered by lichens.

example
معنی(example):

سطح لیشنوسی سنگ سن آن را نشان داد.

مثال:

The lichenous surface of the rock indicated its age.

معنی(example):

شکل‌گیری‌های لیشنوسی معمولاً در درختان یافت می‌شوند.

مثال:

Lichenous formations are often found on trees.

معنی فارسی کلمه lichenous

: معنی lichenous به فارسی

به ساختار و ویژگی‌های لیشنی اشاره دارد که بر روی سطوح مختلف مانند سنگ‌ها و درختان رشد می‌کند.