معنی فارسی life imprisonment

B2

به معنای مجازاتی که به فرد به خاطر جرمش برای مدت باقی‌مانده زندگی‌اش در زندان داده می‌شود.

A legal punishment in which a person is sentenced to remain in prison for the rest of their life.

example
معنی(example):

او به حبس ابد به خاطر جرمش محکوم شد.

مثال:

He was sentenced to life imprisonment for his crime.

معنی(example):

حبس ابد به معنای گذراندن باقی‌مانده زندگی در زندان است.

مثال:

Life imprisonment means spending the rest of your life in prison.

معنی فارسی کلمه life imprisonment

: معنی life imprisonment به فارسی

به معنای مجازاتی که به فرد به خاطر جرمش برای مدت باقی‌مانده زندگی‌اش در زندان داده می‌شود.