معنی فارسی life-saving

B2

نجات‌دهنده زندگی، به معنی کار یا شیء‌ای که باعث نجات جان افراد می‌شود.

Referring to something that prevents death or is crucial for survival.

adjective
معنی(adjective):

Preserving life; preventing death.

example
معنی(example):

این دارو نجات‌دهنده زندگی است.

مثال:

This medicine is life-saving.

معنی(example):

احیای قلبی-ریوی یک تکنیک نجات‌دهنده زندگی است.

مثال:

CPR is a life-saving technique.

معنی فارسی کلمه life-saving

: معنی life-saving به فارسی

نجات‌دهنده زندگی، به معنی کار یا شیء‌ای که باعث نجات جان افراد می‌شود.