معنی فارسی lifebuoy
A2حلقه‌ای از جنس لاستیک یا دیگر مواد که برای نجات غریق استفاده می‌شود.
A buoy designed to be thrown to a person in water to help keep them afloat.
- noun
noun
معنی(noun):
A buoyant object (most commonly torus-shaped) that is used as a life-saving device by keeping a person afloat;
معنی(noun):
(metaphoric) Something that rescues one from difficulties.
example
معنی(example):
دریانورد حلقه نجات را به مردی که در دریا افتاده بود پرتاب کرد.
مثال:
The sailor threw the lifebuoy to the man overboard.
معنی(example):
همیشه یک حلقه نجات را در قایق‌تان برای ایمنی نگه دارید.
مثال:
Always keep a lifebuoy on your boat for safety.
معنی فارسی کلمه lifebuoy
:
حلقه‌ای از جنس لاستیک یا دیگر مواد که برای نجات غریق استفاده می‌شود.
