معنی فارسی lifesaving
B1نجات‌دهی، عملی است که به نجات جان انسان‌ها در شرایط خطرناک کمک می‌کند.
The act of saving lives, especially in emergencies or dangerous situations.
- adjective
- noun
adjective
معنی(adjective):
Preserving life; preventing death.
noun
معنی(noun):
The act of saving a life, especially from drowning.
مثال:
I’m normally a big fan of lifesaving, but in his case we can make an exception.
example
معنی(example):
تکنیک‌های نجات‌دهی که در کلاس آموزش داده شد، بسیار ارزشمند بود.
مثال:
The lifesaving techniques taught in the class were invaluable.
معنی(example):
نجات‌دهی مهارتی ضروری برای هر کسی است که در ورزش‌های آبی درگیر است.
مثال:
Lifesaving is an essential skill for anyone involved in water sports.
معنی فارسی کلمه lifesaving
:
نجات‌دهی، عملی است که به نجات جان انسان‌ها در شرایط خطرناک کمک می‌کند.
