معنی فارسی lifeworld
C1جهان زندگی، به تجربههای فردی و زمینههای اجتماعی او اشاره دارد.
The complex web of personal experiences and social context of an individual.
- noun
noun
معنی(noun):
The world "as lived" prior to reflective representation or analysis.
example
معنی(example):
جهان زندگی او به طور قابل توجهی تغییر کرده است.
مثال:
His lifeworld has changed significantly.
معنی(example):
درک جهان زندگی شخصی برای همدلی ضروری است.
مثال:
Understanding someone’s lifeworld is essential for empathy.
معنی فارسی کلمه lifeworld
:
جهان زندگی، به تجربههای فردی و زمینههای اجتماعی او اشاره دارد.