معنی فارسی lig
B1به دلیل عدم توضیحات بیشتر، نمیتوان بهطور مشخص معنی ارائه کرد.
Not a standard term in English; unclear context.
- verb
verb
معنی(verb):
To lie; be in a prostrate or recumbent position.
معنی(verb):
To lay.
example
معنی(example):
باید مشقم را قبل از مهلت تمام کنم.
مثال:
I need to lig my homework before the deadline.
معنی(example):
یادت نرود که گزارش خود را امروز تمام کنی.
مثال:
Don't forget to lig your report today.
معنی فارسی کلمه lig
:
به دلیل عدم توضیحات بیشتر، نمیتوان بهطور مشخص معنی ارائه کرد.