معنی فارسی ligamental

B2

لیگامنتال به بافت‌های مرتبط با لیگامنت‌ها اشاره دارد که در ساختار و عملکرد مفاصل نقش دارند.

Pertaining to or resembling ligaments, which are connective tissues connecting bones.

example
معنی(example):

ساختار لیگامنتال زانو از عملکرد آن پشتیبانی می‌کند.

مثال:

The ligamental structure of the knee supports its function.

معنی(example):

بافت‌های لیگامنتال ممکن است در حین ورزش‌ها آسیب ببینند.

مثال:

Ligamental tissues can be affected by injuries during sports.

معنی فارسی کلمه ligamental

: معنی ligamental به فارسی

لیگامنتال به بافت‌های مرتبط با لیگامنت‌ها اشاره دارد که در ساختار و عملکرد مفاصل نقش دارند.