معنی فارسی ligating

B1

لیگات کردن، عمل بستن یا گره زدن عروق یا بافت‌ها به منظور جلوگیری از خونریزی یا برای اهداف درمانی است.

The process of tying or binding a part, often used in surgical procedures to prevent blood loss.

verb
معنی(verb):

To bind with a ligature or bandage.

معنی(verb):

To connect text characters with a ligature.

example
معنی(example):

پرستار به آرامی شریان‌های بیمار را لیگات می‌کند.

مثال:

The nurse is ligating the patient's arteries carefully.

معنی(example):

لیگات کردن عروق به کنترل مؤثر خونریزی کمک می‌کند.

مثال:

Ligating the vessels helps control bleeding effectively.

معنی فارسی کلمه ligating

: معنی ligating به فارسی

لیگات کردن، عمل بستن یا گره زدن عروق یا بافت‌ها به منظور جلوگیری از خونریزی یا برای اهداف درمانی است.