معنی فارسی lightbrained

B2

نادان، کسی که عمیقاً فکر نمی‌کند و به مسائل با دقت نمی‌نگرد.

Someone who is frivolous or lacks seriousness in their thoughts.

example
معنی(example):

او وقتی در مورد مسائل مهم صحبت می‌کند، کمی نادان به نظر می‌رسد.

مثال:

He seems a bit lightbrained when he talks about important issues.

معنی(example):

پاسخ نادان او همه را در جلسه شگفت‌زده کرد.

مثال:

Her lightbrained response surprised everyone at the meeting.

معنی فارسی کلمه lightbrained

: معنی lightbrained به فارسی

نادان، کسی که عمیقاً فکر نمی‌کند و به مسائل با دقت نمی‌نگرد.