معنی فارسی lightlessness
B1وضعیتی که در آن نور وجود ندارد، تاریکی یا عدم روشنایی.
The state of being without light; darkness.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم وجود نور در عمق اقیانوس جالب است.
مثال:
The lightlessness of the deep ocean is fascinating.
معنی(example):
او بعد از از دست دادن احساس عدم وجود نور در قلبش کرد.
مثال:
She felt a sense of lightlessness in her heart after the loss.
معنی فارسی کلمه lightlessness
:
وضعیتی که در آن نور وجود ندارد، تاریکی یا عدم روشنایی.